بررسی روایتی که ملحدین به آن استناد جسته اند؛ جدای از اینکه این روایت، سندش ضعیف است ولی بر فرض صحت، مفهوم و برداشت روایت چیزی دیگری غیر از مدعای ملحدان میرساند و متاسفانه ملحدین، بگونه ای حدیث را ترسیم نمودند که گویا حدیث به مولای متقیان توهین کرده است.
♨️اما نقلی که از روایت آمده است، چنین می باشد:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ 👈یَا جَابِرُ أَ لَکَ حِمَارٌ👉 یَسِیرُ بِکَ فَیَبْلُغُ بِکَ مِنَ الْمَشْرِقِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا أَبَا
جَعْفَرٍ وَ أَنَّى لِی هَذَا 👈(فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ )ع 👉 أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلوات الله علیه فِی عَلِیٍّ علیه السلام
وَ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْکَبَنَّ السَّحَابَ
امام از جابر می پرسند آیا تو الاغی داری که بتواند از شرق تا غرب زمین را در یک روز طی کند؟ جابر پاسخ می دهد آیا من می توانم چنین مرکبی داشته باشم؟ امام گفت آن حضرت علی است.
📗بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص: 399
اگر فردی اشنایی ساده ای به ادبیات عرب داشته باشد میداند که مشار الیه "ذاک" به الاغ برنمیگردد بلکه بحث مالکیت بر مرکب میباشد و غرض امام اینست که بگوید فقط اوست که مالک مرکبی با این وصف است و بس و کسی جز ان سزاوار نیست!
شاهد دیگر این که:👈همزه استفهام بر سر حمار نیست، بلکه بر سر مالکیت جابر است👉. به همین خاطر جابر سوال میکند که آیا برای من این گونه است و امام هم در راستای سوال مطرح شده جابر امیرالمومنین را معرفی می کند که یعنی برای ایشان این گونه بوده است.
🔰مثلا فرض کنید شما می خواهید مالک کارخانه ای که نامش علی است را به دوست تان معرفی کنید
به دوست تان می گویید آیا برای شما کارخانه ای وجود دارد که بتوانی در ان سود نمایی؟سپس دوست شما در پاسخ می گوید: آیا من میتوانم مالک آن کارخانه باشم! در این وقت شما به دوست تان می گویید البته که شما نیستی بلکه آن علی است.پس به طور حتم مقصود این نیست که آن کارخانه علی است.بلکه مالک آن کارخانه علی است.
این مطلب با کمی دقت قابل فهم خواهد بود اگرچه ملحدان نشان دادند از این فهم خارج اند.
علاوه بر تمامی این مطالب باید بدانیم گاهی جملات یا کلماتی از روایات نا خود اگاه و در طول تاریخ حذف یا اضافه می شود و در نتیجه معنای روایت به شکل دیگری در می آید و با توجه به احادیث دیگر نشان میدهد که حدیث فوق دچار کاستی برخی کلمات شده است
اما احادیثی دیگری که نشان میدهد کاستی و اضافات جدی در روایت فوق موجود است که باعث عدم فهم درست میشود:
قَالَ جَابِرٌ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَ فَلَمْ یَسِیروا فِی الْأَرْضِ فَقَرَأَ أَبُو جَعْفَرٍ الَّذِینَ کَفَرُوا حَتَّى بَلَغَ إِلَى أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ هَلْ لَکَ فِی رَجُلٍ یَسِیرُ بِکَ فَیَبْلُغُ بِکَ مِنَ الْمَطْلَعِ إِلَى الْمَغْرِبِ فِی یَوْمٍ وَاحِدٍ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ وَ مَنْ لِی بِهَذَا فَقَالَ ذَاکَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع أَ لَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ لَتَبْلُغَنَّ الْأَسْبَابَ وَ اللَّهِ لَتَرْکَبَنَّ السَّحَابَ"
جابر گفت: از حضرت باقر راجع باین آیه پرسیدم: أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ (چرا آنان در روی زمین سیر نمیکنند) امام باقر از ابتدای آیه وَ الَّذِینَ کَفَرُوا را خواند تا رسید به أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ.
در این وقت امام باقر فرمود میخواهى معرفى کنم به تو شخصى را که قدرت داشت در یک روز ترا از مشرق بمغرب برساند. گفتم این شخص کیست؟ فرمود آن امیر المؤمنین است.
(واضح است که در این حدیث نشانه ای از الاغ و سواری دادن وجود ندارد.)
📒 تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص: 574
اما جالب آنکه در حدیثی چیز دیگری بیان میشود و گویا اصلا ربطی به امیرالمنین ندارد.
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّیَّاتِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ جَابِرٍ قَالَ: کُنْتُ یَوْماً عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ جَالِساً فَالْتَفَتَ إِلَیَّ فَقَالَ لِی یَا جَابِرُ أَ لَکَ الْحِمَارُ فَیَقْطَعُ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ فِی لَیْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ لَا جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ إِنِّی لَأَعْرِفُ رَجُلًا بِالْمَدِینَةِ لَهُ حِمَارٌ یَرْکَبُهُ فَیَأْتِی الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ فِی لَیْلَةٍ.
جابر گفت خدمت حضرت باقر علیه السّلام نشسته بودم رو به من نموده فرمود: جابر! آیا الاغى دارى که بین مشرق و مغرب را در یک شب طى کند؟ عرض کردم نه فدایت شوم فرمود: من میشناسم مردى را در مدینه الاغى دارد که سوار آن مى شود و در یک شب بجانب مشرق و مغرب میرود.
(با توجه به حدیث مذکور با آنکه سخن از الاغ و سواره دادن است،اما از اسمی از علی ع اورده نشده و از مردی ناشناس که گویا در دوران امام باقر در مدینه میزیسته سخن گفته شده است.)
📗 بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج1، ص: 397
✔️از این رو، با توجه به روایات فوق اضطرابی در متن این روایات وجود دارد که نمیتوان به این روایات اعتماد کرد اما قدر متیقن برداشتی که میتوان از انان گرفت اینکه {(ذاک امیرالمونین)} مشار الیه ان به الاغ بر نمیگردد بلکه به همان مالکیت بر مرکب برمیگردد که حضرت اختیار دار ان بود و می توانست به مشرق و مغرب سفر نماید.
تف به شرف وهابی جماعت چقدر پستن اینا