پاسخ شیعه به ملحدان

این وبلاک فقط در نقد کانالها و سایتهای الحادی افتتاح شده است

پاسخ شیعه به ملحدان

این وبلاک فقط در نقد کانالها و سایتهای الحادی افتتاح شده است

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

در روایات پاسخ چنین امده:

عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی رَافِعٍ قَالَ‏ حَضَرْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ سلام اللّه علیه وَ قَدْ وَجَّهَ أَبَا مُوسَى الْأَشْعَرِیَّ وَ قَالَ لَهُ احْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ لَا تُجَاوِزْهُ فَلَمَّا أَدْبَرَ قَالَ کَأَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُدِعَ قُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَلِمَ تُوَجِّهُهُ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ مَخْدُوع؟ قالَ یَا بُنَیَّ لَوْ عَمِلَ اللَّهُ فِی خَلْقِهِ بِعِلْمِهِ‏ مَا احْتَجَّ عَلَیْهِمْ بِالرُّسُل‏.

زمانی که امام امیرالمؤمنین علی سلام اللّه علیه، ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت: به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن. پس از آن که او رفت امام فرمود: «گویا او را می بینم که فریب خواهد خورد!»
یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید فریب می خورد؟
امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود.»

📚 الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج‏2، ص: 511 عن کتاب الشفاء و الجلاء عن أَحْمَد بْن إِدْرِیسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى الْأَشْعَرِیِّ رفعه. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب) 2/261، منتخب الأنوار المضیئة، ص: 82 عن الشیخ المفید.

👌یعنی اگر بنا بر حکم بر اساس علم الهی بود، نوبت به ظواهر دین نمی رسید. زیرا خداوند که علم به عاقبت افراد دارد، اصلاً برایش لازم نبود انسان ها را در دار آزمایش قرار دهد، و می توانست آن ها را بر اساس علمش جزا دهد، و اصلاً پیامبرانی نفرستد، لکن حکمت او ایجاب می کند، که پیش از اتمام حجت و انجام خیر و شر توسط بندگان آنان را جزا و عقاب نکند.
هم چنین امیر المؤمنین ع نیز گرچه بر اساس اخبار الهی یا کیاست یا... می دانست که ابوموسی شایسته حکمیت نیست، و البته خود حضرت هم او را برنگزیده بودند، اما در برابر اصرار برخی از یاران ناآگاه نمی خواستند به علمشان به فریب خوردن او در آینده استناد نمایند.

ودر حدیث دیگر چنین ذکرشده:


جَمِیلٌ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ لَا أَنِّی أَکْرَهُ أَنْ یُقَالَ إِنَّ مُحَمَّداً اسْتَعَانَ بِقَوْمٍ حَتَّى إِذَا ظَفِرَ بِعَدُوِّهِ قَتَلَهُمْ لَضَرَبْتُ أَعْنَاقَ قَوْمٍ کَثِیرٍ.

 زراره از یکى از آن دو (امامین صادقین علیهما السّلام) روایت کرده که پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: اگر چنان نبود که نمی پسندم که مردم بگویند: همانا محمد بوسیله مردمى کمک گرفت تا چون بر دشمن خویش ظفر یافت آنها را کشت، گروه زیادی را اعدام می نمودم.

📚الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏8، ص: 345

عبارت حضرت در واقع می گوید اگر من چنین می کردم برخی از مردم نمی توانستند استحقاق آن گروه به مرگ را بفهمند و چه بسا در این زمینه حضرت ص را متهم می پنداشتند؛ چون آن افراد هنوز نفاق و جنایات و بدعت هایشان را اظهار نکرده بودند، و یا جنایات انجام داده شان بر مردم مخفی بود. و اگر حضرت اعدامشان می کردند مردم اعصار مختلف توهم حیله حضرت را می نمودند و اصل اسلام در خطر می افتاد.
اما در دوره ظهور امام عصر عج، ایشان بر اساس واقع قضایا عمل میکنند.

 

 در روایاتی از شیعه و اهل سنت آمده بعضی از اصحاب ظاهری رسول الله ص که در واقع منافق بودند، در بعضی از راه ها کمین کردند تا در سر گردنه ای شتر رسول الله ص را برمانند و حضرت را به دره ای افکنده و به قتل برسانند، که البته نقشه شیطانی آنان فاش شد، و آنان از انجامش باز ماندند. در اینجا بعضی از یاران حضرت به ایشان پیشنهاد مجازات و قتل توطئه گران را دادند.
پاسخ رسول الله ص چنین گزارش شده است:

🔸«من نمی پسندم که مردم بگویند که چون جنگ بین محمد و مشرکان پایان یافت، دست به کشتن اصحابش گشود. پس یاران عرض کردند: این توطئه گران که اصحاب نیستند. حضرت فرمودند: آیا اینان (به ظاهر) شهادت به توحید و رسالت نمی دهند. پس گفتند بلی… حضرت فرمود من از کشتن اینان نهی شده ام.»

نمونه ای از اسناد اهل سنت وشیعه برای این روایت:

 رَوَى الْوَاقِدِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْعَزِیزِ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی صَعْصَعَةَ الْمَازِنِیِّ، عَنْ خَلَّادِ بْنِ سُوَیْدٍ، عَنْ أَبِی قَتَادَةَ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ، قَالَ: لَمَّا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ بِبَعْضِ الطَّرِیقِ، مَرَّ بِهِ بَعْضُ‏  الْمُنَافِقِینَ وَ تَنَاجَوْا أَنْ یَطْرَحُوهُ عَنْ عَقَبَةٍ فِی الطَّرِیقِ، فَلَمَّا بَلَغَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَى تِلْکَ الْعَقَبَةِ أَرَادُوا أَنْ یَسْلُکُوهَا، فَأُخْبِرَ رَسُولُ اللَّهِ بِخَبَرِهِمْ، فَقَالَ لِلنَّاسِ:
اسْلُکُوا  بَطْنَ الْوَادِی، وَ سَلَکَ رَسُولُ اللَّهِ الْعَقَبَةَ، وَ أَمَرَ عَمَّارَ بْنَ یَاسِرٍ أَنْ یَأْخُذَ بِزِمَامِ النَّاقَةِ یَقُودُهَا، وَ أَمَرَ حُذَیْفَةَ بْنَ الْیَمَانِ أَنْ یَسُوقَ مِنْ خَلْفِهِ، فَبَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) یَسِیرُ فِی الْعَقَبَةِ، إِذْ سَمِعَ حِسَّ الْقَوْمِ قَدْ غَشُّوهُ، فَغَضِبَ وَ أَمَرَ حُذَیْفَةَ أَنْ یَرُدَّهُمْ، فَرَجَعَ حُذَیْفَةُ إِلَیْهِمْ، وَ قَدْ رَأَى غَضَبَ رَسُولِ اللَّهِ فَجَعَلَ یَضْرِبُ وُجُوهَ رَوَاحِلِهِمْ بِمِحْجَنٍ کَانَ فِی یَدِهِ (مَعَهُ) وَ ظَنَّ الْقَوْمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدِ اطَّلَعَ عَلَى مَکْرِهِمْ، فَانْحَطُّوا عَنِ الْعَقَبَةِ مُسْرِعِینَ حَتَّى خَالَطُوا النَّاسَ، وَ أَقْبَلَ حُذَیْفَةُ حَتَّى أَتَى رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ ضَاقَ بِهِ‏  فَلَمَّا خَرَجَ مِنَ الْعَقَبَةِ وَ نَزَلَ النَّاسُ، فَقَالَ النَّبِیُّ (ص) لِحُذَیْفَةَ: یَا حُذَیْفَةُ هَلْ عَرَفْتَ رَاحِلَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ، وَ کَانَ الْقَوْمُ مُلَثِّمِینَ، فَمَا أَبْصَرَهُمْ مِنْ أَجْلِ ظُلْمَةِ اللَّیْلِ، قَالَ: لَا .

 

[المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 593]

وَ رَوَى أَنَّهُمْ حِینَ أَرَادُوا ذَلِکَ نَفَرُوا فَسَقَطَ بَعْضُ مَتَاعِ رَاحِلَتِهِ فَقَالَ أُسَیْدُ بْنُ حُصَیْنٍ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، قَدِ اجْتَمَعَ النَّاسُ وَ نَزَلُوا، فَمَنْ کَانَ مِنَّا یَظُنُّ بِرَجُلٍ مِنَ الَّذِینَ هَمُّوا بِهَذَا فَیَکُونُ الرَّجُلُ مِنْ عَشِیرَتِهِ فَهُوَ الَّذِی یَقْتُلُهُ وَ إِنْ أَحْبَبْتَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَأُبَیِّتَنَّ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ بِهِمْ، فَلَا أَرُوحُ حَتَّى آتِیَکَ بِرُءُوسِهِمْ، وَ إِنْ کَانُوا مِنَّا کَفَیْتُکُمْ وَ إِنْ کَانُوا مِنَ الْأَنْصَارِ أَمَرْتَ سَیِّدَ الْخَزْرَجِ فَکَفَاکَ مَنْ فِی نَاحِیَتِهِ، فَإِنَّ مِثْلَ هَؤُلَاءِ لَا یُتْرَکُونَ، إِلَى مَتَى تُدَاهِنُهُمْ؟! أَوْ قَالَ: حَتَّى مَتَى تُدَاهِنُهُمْ؟، وَ قَدْ صَارُوا الْیَوْمَ فِی الْقِلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ قَدْ ضَرَبَ الْإِسْلَامُ بِجِرَانِهِ فَمَا تَسْتَبْقِی مِنْ هَؤُلَاءِ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟
قَالَ: یَا أُسَیْدُ إِنِّی أَکْرَهُ أَنْ یَقُولَ النَّاسُ: إِنَّ مُحَمَّداً لَمَّا انْقَطَعَتِ‏ الْحَرْبُ‏ بَیْنَهُ‏ وَ بَیْنَ الْمُشْرِکِینَ وَضَعَ یَدَهُ فِی قَتْلِ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ لَیْسُوا بِأَصْحَابٍ، قَالَ: أَ لَیْسَ یُظْهِرُونَ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ؟ قَالَ بَلَى وَ لَا شَهَادَةَ لَهُمْ، قَالَ: أَ لَیْسَ یُظْهِرُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ؟ قَالَ: بَلَى وَ لَا شَهَادَةَ لَهُمْ، قَالَ: فَقَدْ نُهِیتُ عَنْ قَتْلِ أُولَئِکَ.

📚 المغازى، ج‏3، ص:1044، المسترشد فی إمامة علی بن أبی طالب علیه السلام، ص: 594، إمتاع ‏الأسماع، ج‏2، ص:75، شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید، ج‏15، ص: 43

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی