پاسخ شیعه به ملحدان

این وبلاک فقط در نقد کانالها و سایتهای الحادی افتتاح شده است

پاسخ شیعه به ملحدان

این وبلاک فقط در نقد کانالها و سایتهای الحادی افتتاح شده است

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

 

✖️ کانالهای الحادی طبق عادت خود جنگ نابرابر امام حسین ع در مقابل سپاه یزید را با جنگ پیامبر در بدر و خیبر قیاس مع الفارق نموده و منع ظالمانه یزیدیان نسبت به رسیدن آب به خیام امام حسین علیه السلام را سنت پیامبر جلوه داده اند!!

اما قبل از ورود به بحث و افشای تدلیس همیشگی ملحدان؛ ایشان مطالبی را در مقدمه بحث خود ذکر نمودند که بیان و نقد آن خالی از لطف نیست.


1️⃣- نویسنده متن چنین القا می نماید که درگیری های واقع شده بین یزید و امام حسین ع صرفاً جنبه نزاع قوم و خویشی داشته است!!

🌱 پاسخ:

اولا؛ هیچ رابطه خویشاوندی بین یزید و امام حسین ع نبوده؛ بلکه نسب یزید که با پنج واسطه به «امیه» بر می گردد بنا بر نظر قوی تر در اصل برده ای رومی بوده و سپس پسر خوانده عبدالشمس شده است. یعنی حتی رابطه دور اجداد ایشان نیز محل تردید است. بنگرید:

 

 

http://shayeaat.ir/post/226


اما اگر بر فرض محال خویشاوندی در کار باشد، باز همانطور که پیامبر برای هدف مهم تر با عموی خود ابولهب جنگید و قرآن نیز این خویشاوند را شدیداً مذمت نمود، چه ایرادی دارد که سالار شهیدان هم به تأسّی از جد خود برای هدف والایی که دارد به مقابله با دشمنان نزدیک خود برخیزد؟

2️⃣-  در ادامه نویسنده متن مدعی است جلوگیری دشمن از دسترسی یاران امام به آب مورد اختلاف زیادی است و کسی از مورخین اسلامی ذکری از آن نکرده اند! و طوری وانمود کرده که فقط شیعه است که چنین مطلبی را آن هم به دروغ بیان داشته است!!

🌱 متأسفانه این ملحدان بی خرد یا خود از عصبیت و فرومایگی چنین دروغ بزرگی بر می سازند و یا اینکه سهل انگارانه دست به سوی کانالهای وهابی می گشایند تا هر شبهه ای را که سلفیان به شیعه می کنند، عینا تکرار نمایند!

ولی اگر کسی اندک انصاف و اطلاعی از منابع داشته باشد، می داند که نام حسین همراه با عطش است. در اینجا تنها چند مدرک و منبع از مورخان غیر شیعه ذکر می کنیم:

👈بنا بر تاریخ طبری در روز هفتم محرم عبیدالله دستور به عمر بن سعد میدهد:

🔰 «اما بعد، فحل بین الحسین و اصحابه و بین الماء، و لا یذوقوا منه قطره»

⭕️ترجمه: بین شریعه فرات و حسین و اصحابش مانع شو و نگذاز به اندازه قطری ای از آب (فرات) بنوشند.

📕تاریخ‏ الطبری،ج‏5،ص:41
📗المنتظم،ج‏5،ص:336
📒البدایةوالنهایة،ج‏8،ص:175
📘أنساب‏الأشراف،ج‏3،ص:180
📙الفتوح،ج‏5،ص:91
📗 الکامل،ج‏4،ص:54

آن قدر سند و مدرک در مانع شدن آب و تشنگی سالار شهیدان می باشد که نمی دانیم ملحدان مخاطبان خود را چه فرض نموده اند که چنین سخن ناروایی بیان داشته اند.  ابن کثیر در کتاب خود میگوید:
زمانی که حر بن یزید به خیام حسین ع  در روز عاشوراء برمی گشت خطاب به کوفیان گفت:
چگونه آب را از حسین و اصحابش منع نموده اید؟ در حالیکه فرات جاری است و سگان ودرندگان از آن مینوشند ...
و در ادامه فرمود: وای بر شما ای مردم چطور مانع آب از حسین و زنان و بچه های (ذریه) رسول خدا ص شده اید حال آن که یهودی و مسیحی به آسانی از آن  میل می نمایند؟!
 
📔البدایةوالنهایة، ج‏۸، ص۱۸۰

🔍 جالب اینکه ابن کثیری که به شاگردی ابن تیمیه مفتخر است و سعی دارد در کتاب خود یزید را مبرا و عبیدالله بن زیاد را قاتل امام حسین ع جلوه دهد در بدو ورود به بحث خود چنین میگوید:
«و هذه صفة مقتله رضى الله عنه مأخوذة من کلام أئمة هذا الشأن لا کما یزعمه أهل التشیع من الکذب الصریح و البهتان‏»

⭕️ ترجمه: این توصیفى از مقتل حسین رضى‏ اللّه‏ عنه است که از سخنان پیشوایان این کار و صاحبنظران برگرفته شده نه بر اساس آنچه اهل تشیع با دروغ صریح و بهتان در باره آن مى‏ اندیشند!)

او با وجود شیعه ستیزی اش نمیتواند واقعه ظالمانه کربلا را کتمان نماید و منع آب و تشنگی فرزندان آل الله را ذکر می کند.

 👈 اما امروزه عده ای از نورسان نا آگاه که ارزشی برای خود و نه مخاطب قائل نیستند، حاضرند هر سخن بی اساسی را در راستای اهداف کوته نظرانه خود نشر دهند. ولی در هر حال حداقل مخاطب باید عاقل باشد!

 

🔍 اما در مورد واقعه بدر باید تمام گزارشات رسیده از این جریان را بررسی نمود و به همان علتی که در بیانات پیشین بیان شد باید بصورت تحلیلی وارسی نمود:

ابتدا باید بررسی شود که آیا پیامبر صلّی الله علیه و آله ـ در جنگ بدر چاه‌های آب را تصاحب کردند یا نه؟! و در صورت دستیابی به آن چاه‌ها، آیا آنها را پُر کردند و با این کار مانع آب خوردن دشمنان خود شدند یا نه؟!

❌در بعضی از کتاب های تاریخی، روایتی نقل شده که مضمونش این است:
یکی از اصحاب پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ به نام «حباب بن منذر» به وی پیشنهاد کرد که لشکر اسلام را در کنار یکی از چاه‌های بدر فرود آورد و بقیه چاه‌ها را پر کند تا لشکر کفار قریش آبی برای مصرف نداشته باشند. پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ رأی او را پذیرفت و عملی کرد .

📕المغازی ج ١، ‌ص ٥٣ ـ ٥٤
📗سیرة ابن هشام ج ٢، ص ٢٦٣

✔️ این نقل تاریخی، مورد اختلاف مورخان است. در همین کتاب  المغازی در جای دیگر پیرامون جنگ بدر می‌گوید:

 

قالوا: و أقبل نفر من قریش حتى وردوا الحوض- منهم حکیم بن حزام- فأراد المسلمون تجلیتهم [3]- یعنى طردهم- فقال النبىّ صلى الله علیه و سلّم: دعوهم! فوردوا الماء فشربوا

کفار قریش خواستند از چاه‌های بدر آب بردارند که مسلمین مانع شدند، در این هنگام پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ به مسلمین خطاب کرد و فرمود: مانع آب خوردن کفار نشوید و آنها را رها کنید. پس آنها وارد شدند و ازاب نوشیدند.

📒المغازی، ج1، ‌ص 61

این دو نقل تاریخی با هم سازگاری ندارد؛ زیرا اگر پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ راضی به پُر کردن چاههای بدر بود، معنی نداشت که از مسلمین بخواهد، مانع آب خوردن کفّار قریش نشوند. مگر این که بگوئیم: (بنابر پذیرش هر دو نقل) از نقل دوم استفاده می شود که، آنچه در نقل اول آمده است (تصاحب کردن یک چاه و پر کردن بقیه چاهها)، بدین سبب بوده است که چاهها در اختیار مسلمین باشند. اگر کفار آبی خواستند، با اجازه مسلمین آب بخورند؛ یعنی هدف پیامبر این بود که فقط چاهها در اختیار آنها باشد نه این که مانع آب خوردن کفار شوند.

📎و در بعضی از کتب مفسرین هم  تسلط مشرکین بر اب را ذکر نمودند طبرسی صاحب مجمع البیان میگوید:

 

 المسلمین قد سبقهم الکفار إلى الماء فنزلوا على کثیب رمل و أصبحوا محدثین و مجنبین و أصابهم الظمأ و وسوس إلیهم الشیطان فقال إن عدوکم قد سبقکم إلى الماء و أنتم تصلون مع الجنابة و الحدث و تسوخ أقدامکم فی الرمل فمطرهم الله حتى اغتسلوا به من الجنابة و تطهروا به من الحدث و تلبدت به أرضهم و أوحلت أرض عدوهم‏

مشرکان قبل از مسلمانان بر آب تسلط پیدا کردند، و مسلمانان گرفتار تشنگی شدند و شیطان وسوسه‌شان کرد که شما خود را از اولیای خدا می‌دانید، در حالی که مشرکان بر آب مسلط‌اند؛ پس از آن باران به حد کافی آمد و علاوه بر تطهیر آنان از حدث و خبث، زمین رملی و شن زار زیر پایشان نیز مستحکم شد

📙مجمع البیان ج4، ص 808

📗تفسیر کشاف,ج1ص640

▪️ جدای از این، اگر فرض را بر همان گزارش نخست (پر کردن چاهها) بدانیم بدون در نظر داشتن نقل دوم( اینکه پیامبر اجازه به نوشیدن آب داد) به دلائلی خاص، باز هم آن غرَضی که ملحدین داشته اند را نمی رساند:

🔗 نخست آنکه ملحدان این گزارش را طوری بیان کرده اند که گویا این واقعه برای کفار قریش در سرنوشتِ جنگ آنان تاثیر به سزایی داشته است، درحالی که این رخ داد بدین صورت نبوده و اصلاً در تاریخ، ذکری از تشنگی یا از پا افتادگی که اثری از تشنگی باشد نیامده الّا در مورد یک فرد که آن هم بخاطر لجاجت با مسلمانان بوده نه حصر آب.

✅ اتفاقاً دشمن با تمام قوت سعی مینمود پرونده اسلام را در همان جنگ بدر یکسره کرده و آن را نابود سازد و این پیشامد (یعنی بستن آب)، از بامداد تا سپیده دم که بعد از آن جنگ شروع شد و هنوز آفتاب به گرمیِ روز نیفروخته بود، اتفاق افتاده است

و بسی واضح است برای همگان که هوای بیابان، آن هم در شبی که باران باریده کاملا خنک و سرد میباشد و نیاز به آب زیاد نیست.

 

 

📚ابن اثیر ج2 ص20
📚طبقات ابن سعدج2ص14

 

⭕️ کاملا بخلاف صحرای کربلا که تشنگی و عطش حسین ع و اصحاب آن حضرت به ویژه کودکان و زنان تاثیر بسزایی در روند جنگ و بی قوتی اصحاب داشته است؛ به طوری که در تاریخ لحظه به لحظه از روز هفتم تا ظهر عاشورا گزارشهایی از تشنگی و بی قوتی و عدم توانایی آنان رسیده که البته دربیانات پیشین چند نمونه ذکر شد و فقط به ذکر  یک نمونه در کتاب مقاتل الطالبین می پردازیم که بیان میکند:

 

👌🏻«حسین ع (ارواحنا فداه) آب می طلبید و شمر بن ذى الجوشن در پاسخ اش سخنانى سخیف میگفت و مردى هم از سپاه عمر بن سعد گفت:
میبینى یا حسین که آب فرات همچون شکم مارها موج میزند؟ بخدا از این آب قطره‏اى نخواهى چشید و تشنه لب جان خواهى سپرد.
حسین بن على در پاسخش نفرین کرد: خدایا این مرد را تشنه بمیران».

حمید بن مسلم میگوید:
«بخدا این مرد را در موقع مرگش دیدم که همى آب میخواست و همى آب مینوشید اما آنچه مینوشید از گلویش فرو میریخت. دوباره آب طلب میداشت و فریاد میکشید: آبم بدهید که این تشنگى مرا کشت»

 📚 مقاتل‏ الطالبیین، ص:۱۱۷
 📚 الفتوح، ج‏۵،ص:۹۲
 📚 الکامل، ج‏۴،ص۵۴
 
📚 الأمالی (للصدوق)، ص۱۵۹
📚 بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج‏۴۴، ص۳۱۸
 
🔗 در ثانی اگر زمانی که در جنگ قوت طرفین بصورت نابرابر باشد (یعنی دشمن با تمام قوا به نابودی ات آمده باشد)
عقل حکم می‌کند که، باید از تمام ظرفیت های موجود در اطراف خود بهره برد؛ تا شاید بتوان این نابرابری را جبران نمود.
در آیات متعدد از جمله در سوره آل عمران آیه۱۲۳خداوند میفرماید؛

 

وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون‏

«هر آینه خدا شما را در بدر یارى کرد و حال آنکه ناتوان بودید.»
و در کتب مورخین اشارات فراوانی به قوت دشمن و ضعف مسلمین شده است؛ به طوری که پیامبر با آنان گفتگو میکرد تا آنان را از این جنگ منصرف نماید.

📖 حتی در کتاب المغازی از «عتبة بن ربیعه» که یکی از سران قریش بود و در آخر هم در جنگ کشته شد، بخاطر این جنگ نابرابر  به نزدیکان خود چنین میگوید:

 لقینی عتبة بن ربیعة فقال: یا أبا خالد، ما أعلم أحدا یسیر أعجب من مسیرنا، إنّ عیرنا قد نجت، و إنّا جئنا إلى قوم فى بلادهم بغیا علیهم. فقال عتبة لأمر حمّ: و لا رأى لمن لا یطاع، هذا شؤم ابن الحنظلیّة!

«عتبة بن ربیعه مرا دید و گفت: اى ابو خالد! هیچ نمیدانم کسى راهى عجیبتر از راه ما پیموده است (یا نه)، کاروان ما نجات یافت و ما به قصد ستم بر گروهى به سرزمینهاى ایشان آمدیم، و این کارى است دشوار و کسى که اطاعت نشود(و برای سخن او ارزشی نباشد) نظرى نیست، این شومى و نافرخندگى ابو جهل است. (که با تصمیم او چنین اتفاق می افتد!)

📚 المغازى، ج‏۱،ص۵۲

👈 بخلاف کربلا که جنگ نابرابر طرف حسین ع و اصحاب آن حضرت بوده و این جنایتکار بودن یزید و اعوانش را میرساند که با قدرت سی هزار نفره در مقابل ۷۲ تن (یا اندکی بیشتر) با وجود طفلان و زنان آنان، منع آب کرد و یاران و اعوان حسین ع را تشنه به شهادت رساند.

▫️▪️ نتیجه:
➰اولا؛ گفتیم اگر پر کردن چاه هم در کار بوده باشد، بدین صورت نبوده که تشنگی را وارد بر دشمن کنند.

➰ثانیاً؛ این پر کردن چاه با قدرت و توانی که قریش داشت، به هیچ وجه در نتیجه جنگ چندان موضوعیت نداشته است.

➰ثالثاً؛ در جنگ نابرابر چنین تاکتیکی مطابق با عقل است.

 

✖️اما در مورد جنگ خیبر و قطع آب نویسده نخست ادعا نموده که انگیزه پیامبر در جنگ خیبر بخاطر غنیمت بوده است؛ درحالیکه این ادعای غیر علمی بجز غرض ورزی خصمانه وجه دیگری ندارد:

👈چرا که اولا جنگ خیبر به سبب عهد شکنی یهودیان و همسو شدن آنان با کفار قریش برای نابودی اسلام بودهاست

 👈ثانیاً واقدی در مورد شروع جنگ مینویسد:

و أمر رسول الله صلّى الله علیه و سلّم أصحابه بالتهیّؤ للغزو فهم مجدّون، و تجلّب من حوله یغزون معه، و جاءه المخلّفون یریدون أن یخرجوا معه رجاء الغنیمة، فقالوا: نخرج معک! و قد کانوا تخلّفوا عنه فى غزوة الحدیبیة، و أرجفوا بالنبىّ صلّى الله علیه و سلّم و بالمسلمین، فقالوا: نخرج معک إلى خیبر، إنها ریف الحجاز طعاما و ودکا و أموالا. فقال رسول الله صلّى الله علیه و سلّم: لا تخرجوا معى إلّا راغبین فى الجهاد، فأما الغنیمة فلا. و بعث منادیا فنادى: لا یخرجنّ معنا إلّا راغب فى الجهاد، فأمّا الغنیمة فلا

«کسانى هم که در حدیبیه از شرکت در جنگ خوددارى کرده بودند، به امید غنیمت، خواستند همراه آن حضرت حرکت کنند و گفتند همراه شما بیرون می آییم در حالى که نه تنها از شرکت در حُدیبیه خوددارى کرده بودند، بلکه شایعه ‏پراکنى هم می کردند.
در این موقع می گفتند که خیبر مهمترین روستاى حجاز از لحاظ خوراک و گوشت و اموال است، و ما حتماً همراه شما خواهیم آمد. پیامبر (ص) فرمود:
«اگر با من مى‏ آیید فقط باید نیت شما جهاد باشد، و اگر مقصودتان غنیمت است، نباید بیایید.»
 به همین منظور دستور فرمود جارچى جار بزند کسى که همراه ما می آید فقط باید رغبت به جهاد داشته باشد، و کسانى که قصد غنیمت دارند، نیایند.
 
📚المغازى، ج‏۲، ص:۶۳۴


🔍 پس نیک روشن است که پیامبر هرگز بخاطر غیمت برای چنگ به خیبر نرفته است بلکه جنگی که خود یهودیان شروع به آن کردند را جبران نمود.

 

اما قبل از پرداختن به بستن آب باید در مرحله نخست موقعیت مکانی و آب و هوایی خیبر را توصیف نمود تا نتیجه مطلوبی بدست آید.
خیبر یک منطقه خوش آب و هوا و بسیار حاصلخیز بود. و از طرفی با حصارها و دژهای محکمی که یهود برای خود ساخته بود، این منطقه موقعیت ویژه ای پیدا نمود؛ بگونه ای که هیچ کس توان مقابله با این دژهای مستحکم را نداشت.
به همین علت آن را خیبر به زبان عِبری نامیدند.
بنگرید:

🌐http://www.hawzah.net/fa/article/view/8725

زمانی که پیامبر اکرم ص به این منطقه رسیدند، با وجود قِلّـت مسلمانان که آنان حدود هزار و پانصد نفر و یهودیان ده هزار نفر شمرده اند؛ و نیز بدلیل وسعت منطقه خیبر و بزرگی قلعه های هفتگانه یهود به ترتیب،
ناعم، صعب بن معاذ، زبیر، نزار، قموص، وطیح، سلالم که هرکدام بنام رئیس قلعه نامیده شدند؛ باید پیامبر این حصارها را بصورت تدریجی وتک تک فتح مینمود. چنانچه نقل کرده اند  مسلمانان برای برخی از این قلعه ها روزهایی طولانی جنگیدند؛ ولی رسول الله ص با وجود کمبود غذای مسلمانان و شدت گرسنگی آنان هرگز تصمیم به بستن آب ننمود؛ بلکه سعی کرد تمامی این حصار و قلعه ها را با همان حال (گرچه از جهت نفرات و توشه نابرابر بود) تسخیر نماید.

 

واقدی از نابرابر بودن توشه مسلمانان چنین ذکر میکند:

، و کان حصن الیهود فیه الطعام و الودک و الماشیة و المتاع، و کان فیه خمسمائة مقاتل، و کان الناس قد أقاموا أیّاما یقاتلون و لیس عندهم طعام إلّا العلف

«در حصارهاى یهودیان معمولا خوراک و خواربار و کالا و چهارپایان زیادى وجود داشت. مسلمانان چند روزى بود که مشغول جنگ بودند و خوراکى غیر از علف خوردن نداشتند.»

 📚 المغازى، ج‏۲، ص658
 📚إمتاع ‏الأسماع، ج‏۱۳، ص۳۲۶

 

🔸اما در مورد واقعه بستنِ آب به روی خیبریان در کتاب المغازی واقدی،  گزارشی نقل شده که باعث منشاء شبهه توسط ملحدین گشته است؛ این گزارش چنین آمده است:

 
«... إنک لو أقمت شهرا ما بالوا، لهم دبول تحت الأرض، یخرجون باللیل فیشربون بها ثم یرجعون إلى قلعتهم فیمتنعون‏ منک، و إن قطعت مشربهم علیهم ضجّوا. فسار رسول الله صلّى الله علیه و سلّم إلى دبولهم فقطعها، فلما قطع علیهم مشاربهم  👈لم یطیقوا المقام على العطش👉، فخرجوا فقاتلوا أشدّ القتال‏...»

ترجمه:
«در این موقع مردى از یهودیان به نام غزّال آمد و گفت: اى ابو القاسم، اگر تو را راهنمایى کنم که از شرّ مردم نطاة خلاص شوى و به سراغ اهل شقّ بروى آیا امانم خواهى داد؟
این را هم بدان که اهالى شقّ از ترس تو نزدیک به هلاک و نابودى هستند.
گوید: رسول خدا (ص) او را از لحاظ جان و مال و خانواده‏اش امان داد. مرد یهودى گفت: اگر یک ماه هم در اینجا بمانى و آنها را در محاصره داشته باشى براى آنها مهم نیست؛چه اینها آبهاى زیرزمینى و کاریزهایى دارند که شبانه بیرون می آیند و آب می خورند و بر می دارند، و سپس به حصار خود بر می گردند و خود را از تو حفظ می کنند،
👈 و اگر آبشخورهاى ایشان را قطع کنى👉 درمانده و بیچاره خواهند شد.
پیامبر (ص) در محل کاریزها حاضر شدند و آنها را قطع فرمودند، و چون آبشخورهاى آنها قطع شد، به واسطه تشنگى نتوانستند طاقت بیاورند و از حصار بیرون آمدند و جنگ سختى کردند.»

👌این ماجرا فقط در کتاب واقدی آن هم بدون سند ذکر شده و کسی غیر او از جمله ابن هشام و طبری وغیره این مطلب را نقل ننمودند. همچنین قابل توجه هست؛ کسانی هم که از خود واقدی بعدها نقل نموده اند این فراز عبارت
👈«لم یطیقوا المقام على العطش»👉 (به واسطه تشنگى نتوانستند طاقت بیاورند) در کتب آنان ذکر نشده و نشان میدهد که تشنگی باعث خروج آنان از قلعه نبوده است؛ بلکه بر اساس این کتب نهایت استفاده اینست که یهودیان بدون آنکه تشنه باشند، از عاقبت کار ترسیده و بلا فاصله از قلعه بیرون زدند تا تشنگی و ناتوانی بر آنان چیره نشود. مانند کتاب ابن کثیر و بیهقی که چنین ذکر کردند:

👈قال الواقدی‏ .... فأمر رسول الله صلّى الله علیه و سلّم بقطع دبولهم فخرجوا فقاتلوا أشد القتال

👈ترجمه:
واقدی میگوید ... پیامبر دستور داد آبخورشان قطع شود برای همین بلافاصله از قلعه خروج پیدا کرده و پیکار نمودند.
 
📚دلائل‏ النبوة،ج‏۴،ص۲۲۴
📚سبل‏ الهدى،ج‏۵،ص۱۲۳
📚السیرة الحلبیة، ج۳،ص۵۹
📚البدایة والنهایة،ج‏۴،ص۱۹۸

برای محققین این حوزه پوشیده نیست که در گذشته بدلیل فقدان امکانات چاپ امروزی؛ کتب بصورت دست نویس نسخه برداری و تکثیر می شد. به همین علت نمی توان تنها به همین نسخه کتاب واقدی که امروزه بدست ما رسید و به طبع چاب رسیده اتکاء نمود. بلکه قطعا نسخه هایی دیگر از کتاب واقدی بدست دیگران و مؤلفین ذکر شده مانند ابن کثیر و بیهقی و... رسیده که بعدها از آن نُسَخ استفاده نمودند و در کتاب خود ذکر کردند که امروزه محقق این فن باید از همه آنان استفاده نماید و تمامی این نسخ را مورد مقایسه قرار دهد.

پس با توجه به اینکه تنها در همین نسخه چاپ شده سخنی از تشنگی خیبریان آمده و در هیچ یک از کتب مذکور (دلائل النبوه، البدایه والنهایه و...) که از نسخه های دیگر کتاب واقدی استفاده نمودند چنین فرازی موجود نیست. و نیز با توجه به ضعف طریق ابداً نمی توان در استناد تاریخی به چنین گزارشی اکتفا نمود.

 

🔰اما با فرض اینکه از همه ایرادات این گزارش در گذریم، باز هم غرضی که ملحدین در نظر داشته اند را نمی رساند:

نخست آنکه زمانی که پیامبر اکثر قلعه های خیبر را به کلی فتح نمود و شکست یهودیان دیگر قطعی شد، و آخرین منطقه دژ دار آنان به نام نطاة فتح شد، یهودیان برای آنکه  بتوانند آخرین ایستادگی خود را در مقابل سپاه اسلام انجام دهند، از منطقه نطاة و اطراف آن همه جنگجویانشان به قلعه ای بنام زبیر پناه بردند تا مسلمین به پیروزی کامل نرسند.

🔸 گزارش مغازی چنین است:


«یهودیان همگى از تمام حصارهاى منطقه ناعم و حصار صعب بن معاذ، و تمام حصارهاى منطقه نطاة کوچیدند، و به حصارى پناه بردند که معروف به قلعه زبیر بود. پیامبر (ص) همراه مسلمانان به آن محل رفتند و آنها را محاصره کردند.
 یهودیان حصار را بستند و آن حصار بسیار مرتفع بود و بالاى قله‏اى قرار داشت که نه اسب مى‏توانست آنجا برود و نه پیادگان مى‏توانستند بروند که راه آن بسیار دشوار و مرتفع بود، برخى از یهودیان هم که شمار آنها قابل ذکر نبود و گاه یکى دو نفر بودند، در بعضى از حصارهاى منطقه نطاة باقى ماندند.
پیامبر (ص) گروهى را مأمور پاسدارى از آن نقاط فرمود، و هر کس از یهودیان که آشکار مى‏شد او را مى‏کشتند. پیامبر (ص)، سه روز کسانى را که در قلعه زبیر بودند، در محاصره گرفت، در این موقع مردى از یهودیان به نام غزّال ... (ادامه در بیانات قبل ذکر شد.)

📕المغازى،ج‏2،ص:666

🔗در واقع اگر پیامبر اکرم ص این عمل را انجام نمیداد، عللی مانند مرتفع بودن آن قلعه و عبور سخت گذر آن منجر به شکست پیامبر می شد و از طرفی زحمات مسلمانان و جانی که در این راه دادند بی ثمر وبی فائده می گشت.

با وجود لطف پیامبر که تک تک قلعه های پیشین را بدون بستن آب و توشه فتح نمود و در نتیجه بسیاری از مسلمین شهید شدند؛ و در شرایطی که جان یاران به دلیلی سختی قلعه و اجتماع بازمانده جنگجویان دشمن در خطر بیشتر خواهد بود، عقل حکم می کند که از موقعیت هایی استفاده شود که کمتر تلفات باشدکه بنا بر این گزارش حضرت ص چنان کرد.

👌🏻لذا تمامی این اتفاقات برای یک قلعه و ان هم بعد از شکست قطعی یهودیان اتفاق افتاد است.

❌سپس در ادامه نویسنده گفته است اگرچه زنان وکودکان در بدر نبوده اند، اما در قلعه خیبر زنان و کودکان بودند تا چنین جلوه دهد که زنان و کودکان در تشنگی با مردان سهیم بوده اند.

متاسفانه ملحدان کمی زحمت مطالعه بخود نمیدهند تا بدانند خیبر چنانکه گفته شد یک قلعه نبوده بلکه هفت قلعه مستحکم در آن ساخته شده بودند و دربیانات پیشین ثابت شد که پیامبر هیچگونه رفتار غیر انسانی در زمانی که دژها را تسخیر نمود انجام ندادند.

در ثانی زمانی که آب در قلعه زبیر بسته شد تنها مردان جنگجو بودند و پیش از آنکه پیامبر در منطقه نطاة که چند قلعه بود جنگ نماید؛ یهودیان زنان و کودکان خود را به منطقه شق که در آن قلعه هایی از جمله کتیبه بود بردند. و بعد از جنگ با جنگجویان قلعه زبیر و شکست مردان، پیامبر به طرف قلعه کتیبه رفت و با مصالحه خود یهودیان، بدون جنگ قلعه کتیبه فتح شد و همه زنان و کودکان  هم بدستور پیامبر آزاد شدند.

🔸چنانکه واقدی گفته است:

فحدّثنى عبد الرحمن بن محمّد بن أبى بکر قال، قلت لجعفر بن محمود: کیف صارت صفیّة فى حصن النّزار فى الشّقّ و حصن آل أبى الحقیق بسلالم، و لم یسب فى حصون النّطاة من النساء و الذّرّیّة أحد و لا بالشقّ، إلّا فى حصن النّزار، فإنه قد کان فیه ذرّیّة و نساء؟ فقال: إنّ یهود خیبر أخرجوا النساء و الذّرّیّة إلى الکتیبة و فرّغوا حصن النّطاة للمقاتلة فلم یسب أحد منهم إلّا من کان فى حصن النّزار، صفیّة و ابنة عمّها و نسیّات معها. و کان کنانة قد رأى أنّ حصن النّزار أحصن ما هنالک، فأخرجها فى اللیلة التی تحوّل رسول الله صلّى الله علیه و سلّم فى صبیحتها إلى الشّقّ حتى أسرت و بنت عمّها و من کان معهما من ذرارىّ الیهود، و بالکتیبة من الیهود و من نسائهم و ذراریّهم أکثر من ألفین‏

 

ترجمه خلاصه: عبد الرحمن بن محمد بن ابو بکر برایم نقل کرد که، به جعفر بن محمود گفتم: چطور شد که در حصارهاى منطقه نطاة و شقّ هیچ زن و بچه‏ اى اسیر نشد، در صورتى که لابد در آنجا هم زنها و بچه‏ ها بوده‏ اند؟ گفت: یهودیان خیبر زنها و بچه ‏ها را به منطقه کتیبه منتقل کرده بودند تا حصارهاى نطاة براى جنگ آماده باشد،  در منطقه کتیبه بیش از دو هزار زن و مرد و بچه یهودى بودند.

📗 المغازى،ج‏2،ص:669

 

 

پس تفاوت های فاحشی بین ماجرای سید شهیدان در کربلا و عمل پیامبر با کفار بدر و یهودیان خیبر بوده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی